حرف روی حرف

حرف روی حرف

حرف روی حرف
حرف روی حرف

حرف روی حرف

حرف روی حرف

قشنگ

سلام 

از اونایی هستم که بعداز ناامید شدن 

وقتی می‌فهمه داره اشتباه میزنه 

کلی برای زندگی اشتها داره 

زندگی هیچوقت خالی نیست

کم کم اینه که مادرمو داره 

بهش گفتم تا هستی باید 

خوشیامو بکنم بعدش فایده نداره

من جز مادرم به کسی امید ندارم 

زندگی بی رحمانه بهم نشون داد 

پدر تکیه گاه خوبی نبوده برام 

چون زیاد مسلک درویشی داره 

زیاد نمیشه درویشانه زندگی کرد 

برای حفظ حیات حداقلی لازمه 

گاهی از اینکه آرکاداش 

یه آدم سختگیر و تلخه لذت میبرم 

شاید من که داداش نداشتم 

نتونم خوب احساسشو درک کنم 

اما ته ماجرا اون خیلی والا تره 

و باید تلاش کنم بهش برسم 

به جز دریافت رابط کاربری 14

دغدغه ی دیگه ای ندارم



نظرات 2 + ارسال نظر
رضوان جمعه 15 اردیبهشت 1402 ساعت 09:55 http://nachagh.blogsky.com

خدا مادر را برای شما محافظت فرماید

سپاسگزارم مهربان

شومهان جمعه 15 اردیبهشت 1402 ساعت 08:03

امان از سختگیری های زندگی...

زندگی با همین چیزا قشنگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد