حرف روی حرف

حرف روی حرف

حرف روی حرف

حرف روی حرف

جلوگیری از اتفاقات

سلام.اینکه جز خودت به یکی دیگه ام فکر کنی خیلی سخته اما لذت بخشه

اتفاق بخواد بیفتد می افته

نمیشه جلوشو گرفت

من خیلی تو کار خدا دخالت نمیکنم در نهایت خودش تصمیم میگیره تصمیم های ما عواقب داره:گل:

اگه قرار بود آدما بتونن هر اندازه می‌خوان تو اتفاق ها و مسیر زندگی دخالت کنن و هیچ بهایی نپردازن  اصولاً وجود خدا معنی واقعی شو از دست میداد

هر اتفاقی افتاده و میفته قبلش نشونه هایی بوده و من باید به نشونه ها توجه میکردم

پس هرچی   میخواد بشه بشه 

اصولاً برای اصرار و چونه زدن

وقت و انرژی ندارم

شما چطور؟

نظرات 3 + ارسال نظر
رسیدن دوشنبه 22 مرداد 1403 ساعت 22:58

خیلی خوبه که بتونی اینقدر با این موضوع کنار بیای
من قبل ترها خیلی بیشتر یقه خدا رو میگرفتم
دیگه نه ... خیلی کم پیش میاد
اعتراف میکنم همش از رو صبر و پذیرش تقدیر نیس از رو اجبار و تسلیمه

تیلوتیلو شنبه 30 تیر 1403 ساعت 11:39 https://meslehichkass.blogsky.com/

گاهی اصلا نباید چونه زد
باید تن به تقدیر داد

بله موافقم

Lunacy شنبه 30 تیر 1403 ساعت 08:27 https://lunacy.blogsky.com/

نمی دونم چرا حس کردم پای خواستگار درمیون هست؟

نه اما کسی هست که بودنش لذت بخشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد