سلام امروز یه روزتعطیل بود وهمه ی اعضای خانواده وفامیل ودوستان یاری کردندتاانارهای باغ خواهرم چیده بشه خلاصه همه دست به دست هم دادند شب وقتی به خونه برگشتن قیافه هاشون دیدنی بود ودیگه نایی برای هیچکس نمونده بوددست هاشون ازخاردرخت انارزخمی شده بودوخون می یومد
البته کارچیدن انارتموم نشده وفرداهم ادامه داره خواهرم باید دستمزد اوناروخشکه حساب کنه
دعاکنیدخوب بتونه بفروشدشون آخه بازارش افت کرده وقیمت پایین اومده
فاضله هاشمی غزل
خدا قوت.ان شاءالله پرفروش و

پر خیر وبرکت باشه و
خرج شادی و
خوشی کنین...
خدا قوت
ممنونم