حرف روی حرف
حرف روی حرف
حرف روی حرف
حرف روی حرفدرباره من
کمی شاعرونوسنده
ادامه...
پیوندها
- گیل پیشی دوست من
- تیلوتیلو انرژی
- نچاق رضوان جانم
- مریم و سعید سروش و سینا چهار نفری
- باده دل عشقم «ماهش»
- ر مثل رسیدن مثبت انرژی
- یک روز آرام شعر با محمد
- یه دوست قشنگ
- گذشته من چند نقطه
- اتاقک مخفی اتاقم
- نشتیات ذهن من میم.ح.میم.دال
- خواب من خواب های خوش
- خلسه چقدر مهربانی زیباست
- روز نوشته بهار
- یاوه گویی با طعم روزمرگی بانوی کویر
- آقای رعد رعدوبرق
- + مترسنج
- فیلسوف فیلسوپ
- نازگل جانکم
- خاطرات خانم مهندس خاتون خانم
- زیر پوست اسکارلت
- گریز از مرکز گریز از مرکز
- woo_hoo woo_hoo
- خانم بیدار
- چکاوکها استاد محمد حسین حسنی
- کرشمه بهرام با عزت
- رضا بلاگر حاج رضا
- دفتر خاطرات من ساکن پلاک 13
- جاده خیال من دختر بهار
- خودشناسی ....
- dokht-afg دختر افغان
- دختر کنکوری کنکوری
- نور علا نور فقط برای خودم«پرواز»
- شاگرد shaagerd
- روزهای روشن روزهای روشن
- غزل های بی نقص گزیده غزل های استاد مجید مومن و شاعران معاصر
- kar جالب
- عمه خانم اقدس الملوک
- تکرار من ماهی کوچولو
- .... غزل سپید
- وبلاگی برای همه W
- در حوالی من مسافر
- دختر پاییز پریسا
- لیمو در جست و جوی زمان از دست رفته لیمو
- روز نوشت های یک کارشناس کشاورزی رامین
- آلفااینورتر منا
- مامان قندونک فنجون
- بنفش یاس متفاوت
- نوشته های من مونا
- روتین
ابر برجسب
جنگ آذوقه موشک بستنی زعفرانی خوشبختی سخت نیست معمولی پوکی استخوان دوست طاقچه خواب تشنگی گوشی شعرجدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- تیر 1403 38
- خرداد 1403 38
- اردیبهشت 1403 26
- فروردین 1403 44
- اسفند 1402 35
- بهمن 1402 85
- دی 1402 56
- آذر 1402 27
- آبان 1402 37
- مهر 1402 45
- شهریور 1402 60
- مرداد 1402 70
- تیر 1402 26
- خرداد 1402 31
- اردیبهشت 1402 38
- فروردین 1402 51
- اسفند 1401 7
- بهمن 1401 9
- دی 1401 4
- آذر 1401 30
- آبان 1401 16
- اردیبهشت 1401 24
- فروردین 1401 6
- اسفند 1400 3
- بهمن 1400 3
- دی 1400 3
- مهر 1400 2
- شهریور 1400 3
- مرداد 1400 2
- تیر 1400 3
- خرداد 1400 12
- فروردین 1400 4
- اسفند 1399 6
- آذر 1399 2
- آبان 1399 1
- شهریور 1399 1
- مرداد 1399 5
- تیر 1399 7
- فروردین 1399 9
- بهمن 1398 4
- دی 1398 1
- آذر 1398 24
- آبان 1398 6
جستجو
آمار : 46322 بازدید
Powered by Blogsky
تجربه تازه امااسترس
سلام من هرکاری میخوام بکنم استرس میگیرم نکنه جواب نده نکنه نشه نکنه گول بخورم وهزارتانکنه ی دیگه.
نمیدونم شماهم تجربشو داشتین یانه دیدین یهو ته دل آدم خالی میشه ازهمه جاناامیدمیشه؟ودیگه هیچی براش مهم نیست؟احساس میکنه شکست خورده ودیگه راهی براش نمونده وهرچی به در ودیوارمیزنه فایده نداره؟
من الان درست همین جای زندگیم گیرکردم ونمیدونم چیکاربایدبکنم؟احساس میکنم تهی شدم ودیگه امیدی ندارم.
نظرتون چیه؟
مرسی که خوندید
فاضله هاشمی غزل
آقا/خانم ناشناس؛ مرز نقد با تخریب کاملا واضح و جداست. اگر کسی اینجا وقت گذاشته و چند کلمه ای نقد کرده باید غنیمت شمرد اینجا(وبلاگ نویسی) دفترچه خاطرات شخصی نیست وقتی کسی اینجا مطلبی میزاره یعنی ناخودآگاه میخواد دیگران مطالب اون رو بخونند و نظر بدن. به به چه چه گفتن کار هر کسی میتونه باشه ولی اگر شما از وجدان فکری بی نصیب بودید و اشکالی ایرادی هر چند جزئی دیدید و مطرح نکردید در حق نویسنده ظلم کرده اید. کمی خودمان را تکان دهیم و عمیق تر بیندیشیم.
(( ضمنا اگر کسی با نقد میانه خوبی نداره بهتره اصلا مطلبی منتشر نکنه و همیشه مطالب خودش رو تو دفترچه خاطرات خودش جا بده!))
وبلاگ هم میتونه دفترچه یادداشت آن لاین باشه
خودت باش و تمام
هر جور راحتی زندگی کن
به بقیه چه ربطی دارهکه شما جطور مینویسید
سلام- من تصادفی چند تایی از مطالب شما خوندم یک انتقاد کوچیک دارم لطفا در انتخاب لحن نوشته هاتون تجدید نظر کنید اولش فکر کردم از زبان یک نوجوان دختر 13-14 نوشته شده ولی در آخرین لحظه ترک وبلاگتون سری به پروفایلتون زدم و باید بگم این که به نویسندگی و شعر علاقه دارید خیلی هم خوبه ولی این لحن از جانب کسی که 26 سالش هست اصلا قابل قبول نیست. منظورم این که یکمی سرسنگین تر بنویسید یکم عمیق تر قضایا رو ببینید ساده از کنار اتفاقات زندگی عبور نکنید و برای نوشتن کمی به خودتون سختی بدین و یکمی در مورد این که مخاطبان نوشته های شما چه نظری میتونن داشته باشه حساس باشید... و پیشنهادم اینه که آثار ادبی بزرگان رو به دفعات مطالعه کنید... موفق باشید.
بله چشم من اون چیزی که توی ذهنمه واتفاقاتی که برام میفته به زبان ساده مینویسم وزیاددنبال اینکه مخاطب چی فکرمیکنه نیستم
