سلام. نمیدونم اسم یادداشت مو چی بذارم.به نظرم مهم اینه که حرفام نوشته و خونده بشن .بیخوابی ام اختیاری نیست هیچکس دلش نمیخواد الکی بیدار بمونه.
دوست عزیزم فردا عمل داره دل تو دلم نیس از خدا میخوام زودتر سر پا بشه بهش نگفتم چه اتفاقی برام افتاده،فکر میکنم کار درستی انجام دادم ته صداش مهربونی خاصی نشسته خیلی دوسش دارم
دارم کتاب «سه دختر حوا»رو میخونم هرچی جلوتر میرم داستان جالب تر میشه به نظرتون بعداز تموم کردنش چه کتابی رو شروع کنم؟
تقریباً 20,کتاب نخونده دارم عمومآ رمان هستند و اندکی هم روانشناسی
وقتی آدم تحصیل و آموختن رو رها میکنه در واقع داره جهت درست زندگیشو تغییر میده,. هضم این تغییر گاهاً خود خواسته برای من کمی سخته.
هر چقدر از چیزی دور بشی نزدیک شدن بهش سخت تر میشه یعنی قربون خودم برم با جمله هام
کتاب ملت عشق رو در نظر گرفته بودم اما بین بیگانه،جنایت و مکافات،ابله،قمار باز و هزاران خورشید تابان مرددم احتمالأ یکی از اولین و آخرین کتاب نام برده شده رو انتخاب کنم
واقعاً کتاب یه اکسیر نجات بخشه وقتی تو عمق داستان غرق میشم حس خوبی دارم احساس میکنم نیمی از شخصیت شیطون و شادم پشت کتاب ها پنهان شده هی آرامش و امید به خودم تزریق میکنم.
دیروز استرس نداشتم و کارام خوب پیش رفت
چند روز دیگه خریدای جدیدم می رسند برای دیدن شال گل بهی ام خیلی ذوق دارم
چقدر خوبه «اینجا هست»
مرسی که خوندید