حرف روی حرف

حرف روی حرف

حرف روی حرف
حرف روی حرف

حرف روی حرف

حرف روی حرف

حیاط و عسل

سلام 

وای نمی‌دونید حیاطمون 

چقدر خوب و خوشکل شده

اونقدر بزرگه که توش سه تا خونه ساختیم....

قدیما تو حیاطمون  درخت  پرتقال و نارنگی و زیتون داشتیم 

گردو و  یه بوته گل سرخ هم  بود....

البته شکل ظاهری الانش   با قدیم قابل مقایسه نیست و الان خیلی زیبا و تمیز و مرتب شده 

هوارتا لایک داره

مامانم عسل خریده 

و با مهربونی اصرار داره 

ترکیبات عسلی رو امتحان کنم 

عسل اسم خواهرمه 

متخصص  زنان هست...

اگه بخوایید آدرس 

مطبشو براتون میذارم 

نمیدونم چرا یهو 

یاد شجاع خلیل زاده افتادم 

اینقدر ترکیبات عسلی خوردم 

همش دلم به هم میخوره...

هنوز بیسکوییت مورد علاقمو نخوردم

مامان خیلی بهم میرسه


مامان دوست دارم...








نظرات 1 + ارسال نظر
سارا سه‌شنبه 1 آذر 1401 ساعت 11:45 http://15azar59.blogsky.com

سلام
چقدر خوندن وبلاگت را دوست دارم انقدر که بامزه مینویسی
این حیاطی که ازش گفتی منو یاد خونه پدربزرگم انداخت اونم سه تا خونه توش ساختن که دوتا از عموهام و خودش (روانشاد) توش زندگی میکردن
اونجا هم پر درخت انار خرمالو زردالو و سیب ترش بود و یه تخت فنری که ما بچه ها تا بهش میرسیدیم ازش بجای جامپینگ استفاده میکردیم
یادش بخیر و نیکی دوران خوشی داشتیم منو بردی به اون زمان کودکیم

سلام عزیز روحشون خندان
لطف داری،سپاسگزارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد