حرف روی حرف

خوب و خسته

سلام

امروز بازم مجبور شدم

ساعت 5 و نیم صبح بیدار بشم

تشنه ام شده بود

مامانم رفت بخوابه

دلم نیومد صداش کنم

قبلاً فکر میکردم

انتخاب مدل گوشی

به سطح تحصیلات آدما بستگی داره

میدونم شاید خیلی احمقانه به نظر بیاد

گوشی مامان جان گم شده بود

لا به لای پتو پیدا شد

کار فکری انرژی زیادی رو ازم میگیره

انگاری ‌‌تو ناسا

دارم کار میکنم

خب شغل منم حساسه دیگه

مگه نه؟

5و نیم صبح تشنگی خواب گوشی پتو ناسا مگه نه؟

فاضله هاشمی جمعه 4 آذر 1401 ساعت 07:48

نظرات 3 + ارسال نظر

امیر شنبه 5 آذر 1401 ساعت 14:31 http://dashtemoshavvash.blogsky.com

سلام
مگر خودتون نمیتونید برید آب بخورید؟

نه

. جمعه 4 آذر 1401 ساعت 12:49

کاملا مشخصه که اساتید چقدر برجسته بودن
و اینکه اعتماد به سقف بالایی دارید

لایکها که هزار هزار
نظرات قطار قطار
آمار بلاگ اسکای هم که اصلا یهو ده بیست هزارتا بالا نمیره

غرور کاذبتون تو حلق اون اساتید برجسته

شعر من با شعر جناب سعدی مقایسه شده و نقد بر کتابم نوشته شده که به زودی به چاپ میرسه

. جمعه 4 آذر 1401 ساعت 08:11

مجبوری هر اراجیفی به ذهنت رسید بنویسی؟
کتابایی که نوشتی بر همین سبک و سیاق ذهنی هستن؟
عبارتی هست میگه
..کم گوی و گزیده گوی چون در..
چرا مخاطب اینجا باید بدونه
کی بیدار شدید؟
چی خوردید؟
گوشی لابلای پتو بوده
مامانتون تا ۵ و نیم بیدار بوده و چرا
میشه به شعور مخاطب احترام بگذارید؟
یا که نه
مخاطب با نقد حرفاتون،شما را با خاک یکسان کنه؟

سلام
من از روز مرگی هام و هرچیزی که به ذهنم بیاد و گفتنش اشکالی نداشته باشه مینویسم
و آمار وبلاگام نظرات دوستان و لایکها نشون میده اشتباهی مرتکب نشدم
نقد باید با لحن مناسب باشه
کتاب های من تا جشنواره کتاب رفته
و توسط اساتید برجسته نقد شده
بهتره آروم باشید و نفس عمیق بکشید