سلام. بهتره اینجوری شروع کنم
10,11سالم بود
رویای نویسنده شدن داشتم
وقتی گوشی لمسی خریدم
این فکر برام جدی تر شد
نمیدونستم یه روز
گوشی رویای منو محقق میکنه
30,40تا مخاطب داشتم
براشون شعر میذاشتم
اون وقتا پراز ذوق بودم
هنوز خودمو یه نویسنده نمیدونم
چند ماه بعد
با گروه شعر آشنا شدم
اما ایتا زمینه ساز
چاپ اولین کتاب شد
از سال 97نوشتن و وبلاگنویسی
رو شروع کردم
البته دقیق تر میشه
92،93
اما سال 98
بالاخره تونستم
اولین کتابمو چاپ کنم
هنوز خودمو یه نویسنده نمیدونم
ولی از اول راه
تجربه ی بیشتری دارم
دوس ندارم آزادیامو
از دست بدم
همه ی این کارا
بخاطر بابا بزرگه
خدا حفظش کنه
تعبیر خوابم پیدا شد
دیروز بابا بزرگ رفته نمایشگاه
نون سنگک دوس دارم
شما چطور؟