سلام سال 88،89
وقتی برای دیپلم باید انتخاب رشته میکردم
مادرم حواسش بود که
باانتخاب رشته ی ادبیات
بعدها بتونم تو دانشگاه حسابداری بخونم
خب توی اون سالها خیلی خورد توی ذوقم
ناراضی بودم و غصه میخوردم
اما الان که فکرشو میکنم
انتخاب رشته حسابداری هم
پنجره ای رو به شعر
به روم باز کرد
و من بعداز ورود به دنیای مجازی
شعر رو دنبال کردم
و الان یه شاعر جوان کوچک هستم
این مسیر دست انداز های زیادی داشته
در مقطعی ناامیدی به سبب بیماری بوده
اما وقتی به کلیت ماجرا نگاه میکنم خوشحالم
شعر منو مریض کرد
در عین حال دوای دردم قلمه
واین تناقض خیلی دوست داشتنیه
من برای چیزی که هستم
برای تیک خوردن آرزوهام
زحمت کشیدم و این خیلی باارزشه
موفق باشی فاضله جان
سپاسگزارم مهربان
سلام ان شاءالله شعرهای خوبی بگید و ما هم استفاده کنیم
سلام سپاسگزارم