حرف روی حرف

حرف روی حرف

حرف روی حرف
حرف روی حرف

حرف روی حرف

حرف روی حرف

ساعت 13

سلام امروز ساعت 13

برنامه«یک قدم نزدیکتر»

با بازی «سنا جان ساده»

چقدر حس خوبیه

نهال زندگیت اینطوری

به ثمر بشینه

بازم میگم ذهن بچه هاتون

باچیزای الکی پر نکنید 

فردا بزرگ بشه

از خودش راضی نباشه

بذارید تجربه ای لذت بخش و ماندگار داشته باشه

مقدمه چینی

سلام  مقدمه چینی خوبی بود

برای اینکه بگه نه

جواب انتشارات منفی بود

بیخود نیست اسمش«فصل جدید»هست 

میخواد یه چیزی به دنیا اضافه کنه که بقیه نتونستن 

یه کم هم ناراحت نشدم مگه قحطی انتشارات شده 

خب شاید یه انتشارات دیگه نظر دیگه ای داشته باشه تقدیر رو نمیشه تا آخر دید و ازش  سر در آورد 

حتی اونایی که کارشون با تلویزیون مرتبط است برای بهتر شدن کارشون به اندازه من تلویزیون نگاه نمیکنن 

منتقد کوچولوی تلویزیون شدم اما هنوز نمیتونم چیزی بنویسم که یه انتشارات کله گنده قبول کنه چاپش کنه انتقاد از مسایل سیاسی اجتماعی و گذاشتن چندتا استوری و پست از من نویسنده نمیسازه باید فکر دیگه ای بکنم 

فکر کردن خیلی سخته بخاطر چند تا لایک قرمز نباید فکر کنم نوشته هام خیلی خوبه یه بطری آب هم بهم نمیدن تا از تشنگی نمیرم 

حالا خوبه من مث بعضی از نویسنده ها نیستم که پول ویراستاری میدن بعد میرن با انتشارات بزرگ کار میکنن برای ملت هم کلاس چی چی نویسی در حد حرفه ای ها میذارن خب عزیزم شما که اینقدر خوبی بشین یه دور نوشته هاتو بخون ویرایش کن دیگه

من که از وقتی شعرای جدیدم دیدم منهای کتاب اول وکتاب سوم وکتاب  درحال چاپ ام هیچکدومشو دوس  ندارم

اگه از تلویزیون و مهد کودک ایجاد شده تو خونه فاصله بگیرم اوضاعم بهتر میشه البته میدونم اونا از من فاصله نمیگیرند بگیرن کلاً  نگیر بااینکه گاهی خوبه اما در حوزه کاری اینا نیست 



باباقاسم

سلام انتشارات تماس گرفته خاموش بودم 

فردا زنگ میزنم انتشارات

امیدوارم خوبها اتفاق بیفتند

خدا شاهده من این راهو با اسم شهدا شروع کردم

نیتم کم نیاوردن در مقابل آمریکا بود

هدف من ادای دین به شهدا

و شادی بابابزرگ هست

بابابزرگ من هیچوقت ناامید نشد و کمر خم نکرد

امیدوارم امشب باباقاسم هوامو داشته باشه

بحق سردار منو دعا کنید

ممنونم

به جایی رسیدن

سلام دلم میخواد سکوت کنم

اما بعضی چیزا آدمو 

مجبور میکنن حرف بزنه

امامان ما مردن

شاه شما زنده اس؟

کاش کمی فکر کنید

من هنوز به جایگاه قابل اتکایی نرسیدم

دوستای چند ساله ام ولم کردن

اسمشو چی بذارم

کاش منم می‌تونستم

مث اینا باشم

اما خوبه سرم

به چندتا آدم حسابی و غیرحسابی گرم باشه

نه؟

نمیتونم

سلام نمی تونم توضیح بدم 

چرا یکیو دوست دارم

کاش هیچوقت مشخص نشه

کاش مادرم برای به دنیا اومدنم سختی نمیکشید

بعداز مادرم آرزویی ندارم

الان با آرزوهای کوچیک

دست و پنجه نرم میکنم

یعنی هنوز امیدی برای رسیدن هست؟