سلام میخوام از خودم حرف بزنم
از اینکه گاهی با یه مشکل کوچیک
انگار دنیا برام تموم میشه
وقتی دلم میگیره غر میزنم غمگینم
نصف آدمای تو گوشیم رو خبر میکنم
یه مشکل کوچیک ساده
برای من دغدغه فکری ایجاد میکنه
و تصمیم گرفتم خیلی در مورد
چیزایی که منو بهم میریزه حرف نزنم
چون دلم نمیخواد فکر کنن
من یه آدمم که تعادل روحی رفتاری ندارم
چون این چیزا برای دیگران مشکل نیست
یا حداقل به روی خودشون نمیارن
دلم خیلی کوچیکه
درجه احساسم تو آسمونه
اینا چیزایی که با وضعیت جسمی مغزی و روحی من در ارتباطه
امیدوارم تو ذهن کسی یه آدم غر غروی ناامید نباشم
بوی قورمه سبزی میاد
برم ناهار بخورم
نوش جان
عزیزی